معرفی و فروش کتاب

فروش کتاب های دانشگاهی و عمومی

معرفی و فروش کتاب

فروش کتاب های دانشگاهی و عمومی

سلام دوستان گرامی از این پس می توانید کتاب های عمومی رو از ما بخواهید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب پیام گم گشته» ثبت شده است

کتاب پیام گم گشته اثر مارلومورگان از انتشارات عالی تبار

همان طور که در کتاب پیام گم گشته اثر مارلو مورگان خواهید دید، متن این کتاب یک دست نوشته ساده نیست، بلکه به عنوان یک رمان فروخته شده تا قبیله کوچک بومیان صحرای استرالیا به نام ابوری جینیها گرفتار مشکلات قانونی و حقوقی نشوند . من به احترام دوستانی که مایل نیستند نام آنها ذکر شود و برای حفاظت از محل مقدس محرمانه ما، از بیان جزئیات صرفنظر کرده ام.من در این کتاب پیام گم گشته اثر مارلو مورگان اطلاعات تاریخی مفیدی را ارائه داده ام تا مجبور نشوید به کتابخانه مراجعه کنید . همچنین، لازم نیست به استرالیا سفر کنید، چون دراین کتاب توضیحاتی در مورد آن داده ام. وضعیت امروزی این بومیان استرالیایی را می توانید با مشاهده زندگی سیاه پوستان آمریکایی در شهرهای مختلف ببینید که در مناطق خاصی زندگی می کنند، اکثر آنها بیکار هستند وعده ای از آنها که شاغل اند، در مشاغل دون پایه مشغول به کار هستند .شما می توانید برای دریافت رایگان کتاب روی لینک کلیک کنید:دریافت رایگان کتاب و می توانید برای دریافت بن تخفیف 45 درصدی روی لینک زیر کلیک کنید: بن تخفیف

کتاب پیام گم گشته اثر مارلو مورگان



پیام گم گشته

مارلو مورگان

پیام گم گشته با عنوان فرعی – عرفان بومیان استرالیا – کتابی از مارلو مرگان است که به گفته ماریان ویلیامسون، کتابى قدرتمند؛ داستان زیباى سفر عارفانه‌ى یک زن است که بیش از یک میلیون نسخه فروش داشته است.

پشت جلد کتاب پیام گم گشته آمده است:

افراد یک قبیله‌ى بیابان‌نشین (در استرالیا) که خود را مردم حقیقى مى‌خوانند، از یک زن امریکایى دعوت مى‌کنند تا در سفرى چهارماهه در بیابان‌ها، آن‌ها را همراهى کند. او در طى ٢۵٠٠ کیلومتر پیاده‌روى با پاهاى برهنه، در صحراى پرفراز و نشیب، شیوه‌ى تازه‌اى براى زندگى و شفاگرى مى‌آموزد که بر میناى حکمت فرهنگى ۵٠٠٠٠ ساله بنا شده است و به دگرگونى عمیق او منجر مى شود.
کتاب پیام گم گشته پیامى بى‌همتا، به موقع و قدرتمند به تمامى بشریت ارائه مى‌کند: هنوز امکان نجات جهان وجود دارد؛ به شرط آنکه متوجه شویم تمامى موجودات، چه گیاه، چه حیوان و چه انسان، بخشى از یگانه‌ى در همه‌جا حاضر هستند. اگر این پیام را به کار بندیم، زندگى ما همچون زندگى مردم حقیقى، از معنا و حس هدفمندى سرشار خواهد شد.

کتاب پیام گم گشته

مارلو مورگان در مقدمه کتاب خاطرنشان مى‌کند:

این کتاب طبق تجربه‌ى واقعى من نوشته شده است.

و او به دلیل حفظ حقوق این مردم و سخت‌گیرى‌هایى که ممکن بود از پس ذکر دقیق و با نام نشان افراد پیش بیاید، از نام بردن خوددارى کرده است. اما قطعا در اثناى کتاب به اتفاقاتى بر مى‌خورید که در حقیقى بودن آن شک خواهید کرد. بیایید به این دید بنگریم که براساس نظریه‌هاى تکامل ما انسان‌ها بسیار متفاوت از اجدادمان در هزاران سال پیش هستیم. این مردم خود را «مردم حقیقى» مى‌نامند. انسان‌هایى که در بیابان زندگى مى‌کنند چون از خانه و زمین‌هاى خود رانده شده‌اند. آنها حق بهره بردارى از دریا و ساحل را ندارند، چون افرادى به ظاهر متمدن این حق را از آنها سلب کرده‌اند. آن‌ها با پاى پیاده و با حداقل امکانات و پوشش در بیابان در پى سرنوشت خود، خود را در مسیرى قرار می‌دهند که یگانه هستى برایشان در نظر گرفته است. خوراکشان جانوران و گیاهان اندکى است که در بیابان به سختى یافت مى‌شوند. هیچگونه دور ریز یا مواد زایدى به دنیاى پیرامونشان وارد نمى‌کنند. فضولات بجا مانده از آن‌ها بوى مشمئز کننده فاضلاب‌هاى شهرى را ندارد. بینى‌هاى بزرگشان مى‌تواند در بیابان داغ استرالیا، هوا را خنک کند.مارلو مورگان

آن‌ها نه در پى پول هستند، نه ترفیع و نه رقابت با یکدیگر. این مردم به راستى مردم حقیقى هستند؛ زیرا به راستى زندگى مى‌کنند و حق زنده بودن را ادا مى‌کنند. در جامعه کوچک آن‌ها تنها عشق ورزیدن به همنوع، مراقب از جهان پیرامون، احترام به یگانه  هستى (خدا) و کشف استعدادهاى خویشتن اهمیت دارد.

آنها در پى کشف وجود خاص و بى‌مثال خود هستند. مى‌کوشند هر روز از روز قبل بهتر باشند. دروغ گفتن را بزرگترین گناه مى‌دانند؛ از این رو نیازى به سخن گفتن با هم ندارند و فقط از طریق تله پاتى با یکدیگر ارتباط برقرار مى‌کنند. آنها چیزى را از دیگر افراد قبیله پنهان نمى‌کنند، بنابراین به راحتى مى‌توانند بدون استفاده از هرگونه وسیله ى ارتباطى، تله پاتى کنند. همین است که برایشان زندگى مردم شهر و سکه انداختن در ماشینى که ارتباط را میسر مى‌کند (تلفن) خنده‌دار است. کلام براى آنها منحصر به جشن‌ها و اورادى است که براى شادى و سرگرمى مى‌خوانند.

با همه این اوصاف آنها به راستى «مردم حقیقى» هستند.

اکنون، قبیله مردمان حقیقى از طریق ارتباطى که با یگانه هستى دارد به این نتیجه رسیده که مدت زمان حضورشان بر روى این سیاره دیگر به پایان رسیده است. آنان که بازمانده از نسل اولیه بشر و ودیعه‌دارِ سنت‌هاى راستین هستند، مارلو مورگان را به عنون پیام آور برگزیدند تا پیش از رخت بربستن از این جهان خاکى، پیام اصیل و باور نکردنى انسان‌هاى واقعى را به جهانیان برساند.

خواندن کتاب پیام گم گشته سراسر لذت بود و هر بار شروع دوباره آن کشف نادیده‌هایى است که هر انسان باید به سویشان گام بردارد تا جهانى خالى از جنگ، نژادپرستى و فساد و سرشار از انسانیت، زیبایى و تجلى حضور خدا داشته باشیم. نوشتن از کتاب اما سخت است از آن رو که بیم آن مى‌رود حق مطلب به شایستگى ادا نشده باشد. اما هیچ چیز همانند کلماتِ گم گشته، مارلو مورگان، نمى‌تواند پیامِ این مردم را به شایستگى در گوش جهانیان زمزمه کند. اینجاست که حسرت مى‌خورم چرا وضعیت ویراستارى کتاب قدرى بهتر نیست تا بتوان هر بار با لذتى وافر از آن بهره‌مند شد. اما همانطور که مردم حقیقى مى‌گویند ما اهالى شهر، اسیر شکل و ظاهر شده‌ایم و باید به بطن مطلب نگریست.

این کتاب را بخوانید تا هم از سرچشمه دانش نابِ بشرى سرشار شوید و هم لذت همسفرى با زنى را بچشید که چهار ماه در میان این قبیله زیسته است.

در نظر بگیرید شما عادت مثبت «کتاب خواندن» را در خود ایجاد کرده‌اید و به عنوان مثال هر روز ۲۰ صفحه کتاب می‌خوانید. در این صورت شما در یک سال می‌توانید حداقل ۲۴ کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای بخوانید که بسیار شگفت‌انگیز است. یا مثلا تصور کنید این کتاب‌ها را در طول یکسال می‌توانید بخوانید: زندگی خود را دوباره بیافرینید - ملت عشق - از دولت عشق - هنر ظریف رهایی از دغدغه ها - مهر طلبی (بیماری راضی مردن دیگران)- قصه عشق -برتری خفیف - پیام گم گشته - در قلمرو سکوت - زندگی عاقلانه - نیرویت را درسختی ها بیاب - تسلی بخشی های فلسفه - جنگجوی عشق - پیوند زخم خورده



کتاب پیام گم گشته اثر مارلو مورگان

جملاتی از متن کتاب پیام گم گشته

آن‌ها آنگونه که ما نام را به کار مى‌بریم و براى نمونه شخصى را «دبى» و دیگرى را «کدى» مى‌خوانیم، از نام استفاده نمى‌کنند. هر نام معنایى دارد که در اترباط با صاحب نام است. هنگامى که کودک به دنیا مى‌آید، به او نامى مى‌دهند، اما با رشد کودک، آن نام بى‌معنى مى‌شود و فرد نام مناسب‌ترى براى خود برمى‌گزیند. به مرور زمان که خرد، خلاقیت و هدف شخصى در زندگى روشن‌تر مى‌شود، نام او تغییر مى‌کند. یک نفر در زندگى چندبار نام عوض مى‌کند. گروه ما شامل قصه‌گو، سازنده‌ى ابزار، رازدار، استاد خیاطى، موسیقى‌دان بزرگ و عده‌اى دیگر بود.(کتاب پیام گم گشته اثر مارلو مورگان)

تمام چیزهاى روى زمین بنا به دلایلى وجود دارند و هرچیز هدفى دارد. هیچ پیشامد و موجود نامناسب یا تصادفى وجود ندارد. فقط سوء تفاهم‌ها و رازهایى که هنوز براى بشر فانى قابل درک نیست، وجود دارند. (کتاب پیام گم گشته اثر مارلو مورگان )

دلیل اصلى آنکه مردم حقیقى مى‌توانند تله پاتى را به کار ببرند، آن است که هیچ‌گاه دروغ نمى‌گویند. آنان هیچ چیزى را جعل نمى‌کنند، نیمى راست و نیمى دروغ حرف نمى‌زنند و به طور کلى هیچ دروغى نمى‌گویند؛ هیچ دروغى. در نتیجه چیزى ندارند که پنهان کنند. این افراد از این که کسى ذهن شان را بخواند، بیمى ندارند و مشتاقانه همه چیز را با همدیگر در میان مى‌گذارند. (کتاب پیام گم گشته اثر مارلو مورگان)

درباره این کتاب بسیار نوشته‌اند که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

وین دایر:

پیامی نیرومند برای تمامی ما؛ حقایق ساده و درس‌های معنوی این کتاب مرا سحر کرد. این کتاب را بخوانید و به همه آشنایان توصیه کنید.

رهبر قبیله آمریکاییان سیاتل:

انسان رشته زندگی را نبافته، او فقط تاری از آن است. هرچه به این تار روا بدارد، به خود روا داشته است.

پیام سرخپوستان کری:

تنها پس از قطع آخرین درخت، مسموم کردن آخرین رود و صید آخرین ماهی متوجه خواهید شد که پول را نمی‌توان خورد.

کتاب پیام گم گشته اثر مارلو مورگان بخش 1

پیام گم گشته

این کتاب پیام گم گشته با الهام از تجربه واقعی من نوشته شده است . همان طور که در کتاب پیام گم گشته خواهید دید، متن این کتاب یک دست نوشته ساده نیست، بلکه به عنوان یک رمان فروخته شده تا قبیله کوچک بومیان صحرای استرالیا به نام ابوری جینیها گرفتار مشکلات قانونی و حقوقی نشوند . من به احترام دوستانی که مایل نیستند نام آنها ذکر شود و برای حفاظت از محل مقدس محرمانه ما، از بیان جزئیات صرفنظر کرده ام.من در این کتاب پیام گم گشته  اطلاعات تاریخی مفیدی را ارائه داده ام تا مجبور نشوید به کتابخانه مراجعه کنید . همچنین، لازم نیست به استرالیا سفر کنید، چون دراین کتاب توضیحاتی در مورد آن داده ام. وضعیت امروزی این بومیان استرالیایی را می توانید با مشاهده زندگی سیاه پوستان آمریکایی در شهرهای مختلف ببینید که در مناطق خاصی زندگی می کنند، اکثر آنها بیکار هستند و
عده ای از آنها که شاغل اند، در مشاغل دون پایه مشغول به کار هستند . ظاه را فرهنگ این بومیان از بین رفته است، مانند آمریکایی های اصیل به منطقه مشخصی رانده شده اند و از انجام اعمال و آیین عقیدتی و مقدس خود منع شده اند.
چیزی که خود شما باید برای یافتن و درک آن تلاش کنید، "پیام گم گشته" است ! به نظر می رسد که آمریکا، آفریقا و استر الیا سعی دارند روابط نژادی را بهبود ببخشند . با این حال، در منطقه مرکزی و گرم و خشک سرزمینی دورافتاده در استرالیا، محلی آرام، باثبات و باستانی وجود دارد؛ مردمی منحصر به فرد که به نژاد توجهی ندارند، اما به افراد دیگر و محیط زندگی خود اهمیت زیادی میدهند.
 پیشگفتار
درک این حس قلبی، به معنای درک بهتر بشر یا بشریت است . این کتاب یک دست نوشته شخصی بود که بعدها تبدیل به کتابی بحث برانگیز شد و مورد توجه قرار گرفت . با خواندن این کتاب می توانید نتایج گوناگونی بگیرید .
ممکن است کسی که این کتاب را می خواند با خود تصور کند فردی که من به عنوان مترجم خود در مورد او صحبت می کنم در گذشته از قوانین و مقررات دولتی از قبیل : سرشماری، مالیات، انتخابات، استفاده از اراضی، مجوز استخراج از معادن، گزارش دادن آمار زاد و ولد و مرگ و میر و غیره پیروی نکرده است. همچنین، ممکن است او از پیروی نکردن سا یر قبایل از این قوانین،حمایت کرده باشد . خیلی ها از من خواسته بودند این مرد را به میان مردم بیاورم تا گروهی تشکیل دهیم و به همراه آنها راهی که رفته بودیم را دنبال کنیم. من چنین چیزی را قبول نکردم ! به همین خاطر شاید من را به خاطر کمک کردن به این افراد در سر پیچی از قوانین مقصر و گناهکار بدانید . یاممکن است به خاطر اینکه گروهی تشکیل نداده ام تا اعضای آن را به چشم خود ببینید، تصور کنید که گفته های من حقیقت ندارند و افرادی که در مورد آنها صحبت میکنم وجود ندارند. پاسخ من این است : من از بومیان استرالیا دفاع نمی کنم، بلکه فقط از مردم قبیله کوچکی در استرالیا دفاع می کنم که آنها را افراد "وحشی " یا افراد"باستانی" می خوانند. زمانی که قبل از ژانویه سال 1994 به آمریکا برگشتم، مجدداً آنها را ملاقات کردم . من مجدداً از برکات وجود آنها و رضایت آنها ازنحوه نگارش این کتاب (پیام گم گشته )مخصوص، بهره مند شدم.خیلی دوست دارم این را به شما مخاطب عزیزم بگویم که بعضی از مردم تمایل زیادی به سرگرمی و هیجان دارند . اگر شما هم جزء این دسته ازافراد هستید، لطفا این کتاب (پیام گم گشته)را مطالعه کنید و لذت ببرید . این ماجرا شاید برای شما مانند یک قصه به نظر بیاید، ام ا بسیار جذاب خواهد بود و مطمئن باشید ارزش پولی که برای خرید آن پرداخت کرده اید را دارد.اگر جزء افراد دیگری هستید که پیام این کتاب را در می یابند، تأثیرات رسا و قوی آن بر خود را خواهید دید . این پیام را در بند بند وجود خود حس خواهید کرد و خواهید دید که شاید این اتفاق برای شما می افتاد!
پیام گم گشته 
همه ما چنین تجربیاتی را کسب می کنیم تا به واسطه آنها رشد کنیم. تجربه من در استرالیا رخ داد، اما کاری را کردم که اگر هرکدام از شما جای من بودید همان کار را میکردید.همان طور که با انگشتان خود صفحات این کتاب را ورق می زنید،شخصیت های موجود در آن قلب شما را لمس می کنند. شاید زبان نگارش من یکی باشد، اما زبان حقیقت موجود در آن نامحدود است.پیشنهاد می کنم این پیام را بسنجید، معنایی که برای شما دارد را درک کنید و باقی آن را رها کنید. این قانون جهان هستی است. در سنت مردم صحرانشین، نام جدیدی برای خود انتخاب کرده ام که استعداد و توانایی جدیدی در من را نشان میدهد: "زبانِ همیشه در سفر".
با احترام
زبانِ همیشه در سفر
این کتاب(پیام گم گشته)، بیانگر داستانی است که از تجربه من در استرالیا الهام گرفته شده است. این اتفاق ممکن بود در آفریقا، آمریکای جنوبی و یا هر کجای دیگری که معنای تمدن و انسانیت هنوز در آن زنده است، رخ بدهد . این به عهده خواننده این کتاب(پیام گم گشته) است که پیام خاص خود را از آن برداشت کند.
مارلو مورگان
   بخشی از کتاب پیام گم گشته 
مهمان محترم
به نظر می رسید که باید خطری من را تهدید کند، اما من چنین احساسی نداشتم. همه چیز طبق روال عادی پیش می رفت. گروه شکارچیان چند مایل آن طرف تر نشستند و منتظر شکار خود شدند . چمدانی که یک ساعت پیش آن را با خود حمل کرده بودم، قرار بود فردا برچسب "بی صاحب" بخورد و ماهها در انبار بماند . قرار بود من نیز یکی از آمریکایی هایی باشم که در یک کشورخارجی ناپدید شده اند.یکی از صبح های گرم و سوزان ماه اکتبر بود و کنار یکی از هتلهای پنج
ستاره استرالیا منتظر راهنمای ناشناسی بودم . نه تنها خطری احساس نمی کردم، بلکه از ته دل خوشحال بودم . احساس خیلی خوبی داشتم و حس هیجان،موفقیت و آمادگی در وجودم موج می زد. در درونم احساس می کردم که :« امروز روز من است »یک جیپ بدون سقف وارد بخش ورودی دایره ای شکل هتل شد . صدای قیژ قیژ لاستیک آن بر روی پیاده رو خیس را هنوز به خاطر دارم . قطرات زیبای آب از لاستیک روی شاخ و برگهای درختان و گلهای سرخ پاشیده شدند.

با ما باشید تا قسمت بعد .....

شما می توانید برای تهیه بن تخفیف 45 درصدی روی لینک زیر کلیک کنید:

http://alitabar.com/bone-takhfif/