کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ بخش 6
- شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۲ ق.ظ
- ۰ نظر
شمامی توانید برای خرید کتاب از بن تخفیف زیر استفاده کنید:
http://alitabar.com/bone-takhfif/
شما می توانید از سایت زیر کتاب های عمومی را با تخفیف تهیه کنید:
سالیان سال جِد این الگوی ارتباطی در درمان را دنبال میکرد امّا هرگز این روند را با یک درمانگر به اتمام نرساند(کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یاگ ) و مدام از این شاخه به آن شاخه میپرید. در ابتدا درمانگران به او امیدواری میدادند امّا پس از مدّتی او ناامید و دلسرد میشد. در واقع نه تنها او هیچگاه نتوانست رابطهای صمیمی و انسانی با درمانگران برقرار کند بلکه مدام برای توجیه خود و قطع ارتباط با درمانگران و ادامهی درمان از آنها عیبجویی میکرد. هر تجربهی درمانی که منجر به شکست میشد، این تفکّر که راه فرار از مشکلات وجود ندارد و او محکوم به تنهایی است را در ذهن او بیش از پیش القا میکرد.
برخی از درمانگران جِد خونگرم و صمیمی بودند. امّا مشکل چیز دیگری بود. مسئله این بود که جِد غالباً برای صمیمیّتگریزی بهانهای پیدا میکرد. هر چند درمانگر باید از بیمارش حمایت عاطفی کند امّا این به تنهایی کافی نیست. درمانگران جِد از تکنیکهای رویاروسازی با الگوهای خودآسیبرسان استفاده نمیکردند چون بسیار مراعات او را میکردند.
اگر جِد میخواست که از دام محرومیّت هیجانی نجات پیدا کند باید دست از عیبجویی از زنانی که با آنها ارتباط برقرار میکرد برداشته و با جدّیت به مبارزه با مشکلاتش در مواجهه با مردم و مهرورزی و برقراری رابطهی صمیمی با آنها بپردازد.
وقتی که بالاخره جِد برای درمان به ما مراجعه کرد ما بارها و بارها او را با چالش مواجه کردیم. و هر زمان که او خود را از تلهی زندگی رها میکرد ما تلاش میکردیم که او را از تله دور کرده تا دوباره گرفتار نشود. این نکته بسیار حائز اهمیّت بود که به او نشان دهیم که ما نیز در غم او که نداشتن رابطهی صمیمی و باثبات است شریک بوده و این مشکل را مرتبط با رفتارهای بیمهر والدینش میدانیم. با این حال هر زمان که اصرار میکرد که وندی به اندازهی کافی زیبا نبود یا ایزابل خیلی جذاب نبود یا ملیسا با او روراست نبود ما به او گوشزد میکردیم دوباره گرفتار تلهی زندگی شده است. پس از یک سال درمان و رویاروسازی همدلانه یا متعادلسازی، حمایت عاطفی و رویاروسازی بالاخره موفق شدیم تغییرات چشمگیری در زندگی او ایجاد کنیم. او اکنون با خانم نیکول که بسیار خونگرم و دوستداشتنی است نامزد کرده است.